در صورت مغایرت اطلاعات شهید، مراتب را اعلام فرمایید باسپاس
اطــــلاعــــات فــــردی شــــهید
نـــــام :
اکبر
نـــــام خـــــانوادگـــــی :
صمیمی
نـــــام پـــــدر :
غلام
تـــــاریخ تـــــولـــــد :
1345/8/29
مـــــحل تـــــولـــــد :
قصبه شفت
ســـــن :
18
دانشــجـوی :
مرکز تربیت معلم شهید دستغیب رودسر
رشــــته تحصــــیلی :
آموزش ابتدایی
وضـــــعیت تــــاهــــل :
مجرد
تـعـــداد فـــرزنـد :
0
دســـــته اعـــــزامـــــی :
سپاه
مســــئولــــیت :
رزمنده

آن هنگام که مؤذن در تاریخ 1/8/1345 صدای الله اکبر را بر این جهان طنین انداز می کرد کودکی در یکی از بیمارستان های شهر شفت دیده به جهان گشود که مادر او را (اکبر) نامید.
پدر وی در ابتدا کشاورز اما پس از آن به عنوان راننده در اداره آب و برق استان مشغول به کار گردید و مادر علاوه بر خانه داری به عنوان کارگر در شالیزار و خانه های مردم به کار و کوشش مشغول بود تا لقمه ای حلال برای فرزندانش تهیه نماید. وضعیت مسکونی آنها بسیار نامناسب و رنج آور بود. به طوری که در فصل های سرد سال اتاق های کوچک و نمور آنها که با حصیرهایی پوشیده شده بود بسیار سرد و گاهی اوقات بر اثر بارش شدید باران باعث جمع شدن آب در ایوان گلی و چوبی شان می شد. دوران کودکی او با سختی های فراوان طی شد اما با وجود این سختی ها اکبر به همراه خانواده متدین و مذهبی خود در مراسمات و مناسبت های مذهبی و شکل گیری جریانات انقلاب اسلامی حضور داشت و از اوان کودکی به جهت پرورش در محیط گرم خانواده علاقه به ائمه اطهار در او بارور شده بود. شهید صمیمی پنج ساله تحصیلی ابتدایی را در مدرسه شهید زبان بر (امروز) و سه ساله را در مدرسه شهید مطهری و دبیرستان را در مدرسه دکتر حاجی با موفقیت ها اما با کمبود امکانات رفاهی و تحصیلی به پایان رسانید . همزمان با آغاز جنگ تحمیلی شهید صمیمی که نوجوانی چهارده ساله بود به جهت علاقه و حضور در جبهه ها عزم رفتن به سنگرهای دفاع را در سر می پرورانید و قصد داشت برای پاکسازی مناطق جنگی خرم آباد برود که با تشویق های معلمین و خانواده به ادامه علم و تحصیل مشغول گردید و پس از قبولی در کنکور به عنوان دانشجوی تربیت معلم در شهرستان رودسر به تحصیل پرداخت اما شور حضور در جبهه ها تاب ماندن را از او ربود و یک سال بعد او به عنوان یکی از بسیجیان پرشور پس از سپری کردن آموزشهای مقدماتی وارد مناطق جنوبی کشور شد .شهید صمیمی جلوه ای از اخلاص و ساده زیستی بود . وی انسانی شاداب و با نشاط بود و اخلاقی حسنه داشت و در معاشرت، رعایت آداب را به جا می آورد. شهید با وجود مشکلات زندگی با ایثار ، گذشت و کرامت نفس و مناعت طبع در مقابل سختی ها مقاومت می کرد. اکبر، اهل ذکر و دعا و مناجات بود و در زمینه مباحث اعتقادی مطالعات فراوان می نمود. اکبر دوستی و همنشینی با افراد متشخص، روحانی و متدین را بسیار دوست داشت و سعی می کرد با کسانی رفت و آمد نماید که او را با خدا و دین مبین اسلام بیشتر آشنا کند. به ورزش فوتبال علاقه خاصی داشت و اوقات بیکاری را با مطالعه و ورزش سپری می نمود . اکبر به مادرش عشق می ورزید و در کارهای خانه یاری شان می نمود. او آن گاه که شهیدی را در شهر شفت تشیع می نمود می گفت:
جان آدمی می خواهد بمیرد چه خوب است که آدمی این گونه از دنیا برود و برایش مراسم بگیرند.
عشق امام تمام وجود اکبر را عاشق کرده بود .کبوتر خونین بال انقلاب هنوز یکماه از حضورش در سنگرهای رزم نگذشته بود که در عملیات غرور آفرین والفجر (8) در منطقه عملیاتی ام القصر عراق در تاریخ 21/11/64شهد شیرین شهادت را نوشید و یازده سال پس از مفقودیت تکه ای از استخوان و پلاکش به دست خانواده رسید و در مسجد ابا صالح شفت به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی

جـــــزئیــــات شـــــهادت
تـاریخ شـهادت :
1364/11/21
مـحل شـهادت :
ام القصر عراق
عـملیـات :
والفجر 8
نـحوه شـهادت :
اصابت تیر
مــــحل مـــــزار :
مسجد اباصالح شفت
درصورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

اطلاعات شهدا

  • این فیلد برای اعتبار سنجی است و باید بدون تغییر باقی بماند .
تـصویر مـزار
grave shahid