شهید کامل منصور قناعی جوانی غیرتمند، فهمیده و مهربان بود. سال 56 دوره ی سربازی را با درجه گروهبان سومی به پایان رسانده بود و در تهران در اداره پست مکانیزه کار می کرد. در سال 57 با اوج گیری مبارزات به روستای خویش بازگشت و در رأس امور مبارزاتی قرار داشت. از جان و مال در را اسلام و گسترش ارزش های اسلامی سرمایه گذاری می کرد. زمانی که سربازان منقضی خدمت 56 را به خدمت فرا خواندند. ایشان با آغوش باز پذیرفتند و وقت را غنیمت شمردند و د تاریخ 5/7/59 دوره کوتاهی را آموزش دیدند و از پادگان ولی عصر تهران بعد از 2 هفته به جبهه و منطقه میمک رفتند. ایشان رشادت های زیادی را در ظرف 5 ماه خدمت از خود نشان دادند و سرانجام در تاریخ 26/11/59 اولین شهید منطقه بودند که در پاشاکی با شکوه خاصی تشییع شده و در بقعه امامزاده آقا سید حاجی محمد به خاک سپرده شد.
اكنون كه كشور عزيز ما ومهمتر از آن دين اسلام را در معرض خطر شيطانهاي بزرگ امريكا وشوروي ودست نشاندگان در منطقه ودر داخل كشور قرار گرفته است و با آماده باشي كه آقاي رئيس جمهور صدر اعلام فرموده اند من به عنوان يك فرد مسلمان در اولين فرصت خود را به پادگان انشالله معرفي خواهم نمود وبراي دفاع در دين وكشور عزيزم رهسپارجبهه جنگ خواهم شده واز خداوند متعال خواهانم در اين نبرد بمن توفيق شهادت نصيب گرداند . چون من در قيام انقلاب اسلامي واقعا هيچ سهمي نداشته ام وشرمنده اين انقلابم .پرودرگارا من در مدت طولاني عمرم گناهان زيادي مرتكب شده ام ومي دانم شما براي شهيد مقام بزرگي قائل هستيد. خدايا مرا به اين مقام نصيب بفرما تا از بار سنگين گناهان من قدري كاسته شود .من عشقي كه به دين ورهبرعزيزم خميني دارم .اين راه را با دل وجان پذيرفته ام .اما سخني با پدر ومادرو برادران وخواهرانم. خانواده گرامي من با اينكه در اين مدت طولاني عمرم كاري براي شما انجام نداده ام وباعث سر افكندگي من است اميدوارم مرا ببخشيد .پدر ومادر خوب من اگر انشاءالله در راه دين اسلام و وطنم شهيد شوم . اين كلمات را بعنوان وصيت براي شما دارم .تا آنجائيكه مي توانيد از گريه كردن براي من خوداري نمائيد . اگر نمي توانيد از گريه كردن خوداري كنيد شيون وناله سر ندهيد .در روز تشييع جنازه من بمردم بگوئيد كه ناراحت نيستيد وفرزندتان در راه اسلام شهيد شده است وافتخار مي كنيد .چون من از جوپاشاكي باخبرم احيانا كساني از زنها ومردهاي پاشاكي بيايند وبه امام عزيز ما خميني بت شكن توهين كنند . سخت وسفت حتي در تشييع جنازه من باشد دماغ آن را بسوزانيد و بگوئيد اين فرزند ما بود وبه شما فوضولي نمي رسد كه به امام عزيز ما توهين روا داريد ومحل قبر بنده را درصورت امكان با مسئولين از قبيل فرماندار لاهيجان تماس بگيريد . ودر قبرستان جديد دفن نمائيد تا با مرگ خودم بتوانم قم مثبتي در راه خلق مسلمانان منطقه براي آبادي آنجا برداشته باشم . وضمنا موضوعي را يادآوري كنم كه خواهش مي كنم اگر در راه دين و وطنم مردم براي من هرگز پيراهمن مشكي هيچكدام از اعضاء خانواده نپوشند .اما مقداروسايلي كه در دور واطراف من است تا اين لحظه كه اين كلمات را مي نويسم 15شانزده هزار تومان پول در بانك ملي در تهران شعبه ميدان حر (باغ شاه سابق) در خيابان كارگرنرسيده به ميدان حر(باغ شاه سابق)دارم .وحدود 1000هزار تمان پول از تقي محمدي فلاني و1000هزار تومان تومان ازرباني فلاني (احمد شمسي )چون طلبكارم شما به آن نگوئيد اگر خودشان آوردند بگيريد . واين پولها را به پدر عزيز درهر راهي كه خود شما مي دانيد خرج كنيد. ومقدار 500تومان هم در صندوق تعاون روستاي پاشاكي دارم كه دلم ؟ دربرادر مرا جاي من بگذاريد .وكرايه خانهخودم را تا آخر مهرده 1359داده ام واگر بقيه مانده است پرداخت نمائيد .وكتابهاي غير درسي مراهم به كتابخانه انجمن اسلامي پاشاكي تحويل دهيد .درباره زيرا يكي از آنها كه بهتر است مال غلامحسن صديقي فلاني است كه چون زياد استفاده شده است وپول آن را پرداخت نمائيد . ومقدار 5000پنج هزار تومان پول از جانعلي باقري فلاني ومقدار 2000دو هزار تومان از صفرعلي كريمي فلاني طلبكارم به آنها نگوئيد هر وقت خودشان به پول رسيدن براي شما مي آورند در آخر سفارش مي كنم كه خدا را فراموش نكنيد واز دين خود هرگز سرباز نزنيد والسلام 30/6/1359
