شهيد اسماعيل پادگان به هدف خود در سال هزار سيصد چهل و يك در شهرستان بندر انزلي در يك خانواده متوسط از نظر مذهبي ديده به جهان گشود ولي از آنجايي كه در آينده ميبايست نام شهيد را با خود همراه داشته باشد خداوند متعال اخلاق و خصوصيات ويژگيهاي را نصيبش كرده بود تا جايي كه در همان اوايل جواني در تهذيب نفس و در رسيدن به كمالات اخلاقي سعي بسيار داشت و به شهادت زمان تا حد بسيار موفق به اين امر شده بود شهيد پادگان پس از پشت سر گذاردن دوران تحصيلات ابتدايي و راهنمايي در اواسط تحصيلات آموزش متوسطه بود كه مصادف با علني شدن انقلاب شكوه مند انقلاب اسلامي ايران در سال 57 گرديد و به جهت تمايل شديد به مذهب و حق طلبي به سوي انجمنها ي اسلامي و فعاليتهاي مذهبي و حضور فعال در مساجد كشيده شد و از همان اوايل جواني بر حسب علاقه و ايمان نهفته در ضمير خويش كه داشت جوانان و حتي بزرگسالان اطراف خود را به مسائل شرعي و به خصوص نماز و قرائت قرآن دعوت و ترغيب مي شد با تحميل جنگ نا برابر و ناجوانمردانه عراق عليه ايران اسلامي شهيد پادگان نيز همگام با ديگر جوانان سلحشور به گذراندن آموزشهاي دفاعي و نظامي پرداخت و پس از آن به آموزش دادن به ساير جوانان و تبليغ مسائل اسلامي در كنار حجت اسلام خدادادي در روستاهاي اطراف شهرستان بندرانزلي همزمان با تحصيلات خود نمود علي بلوري از ديگر خصوصيات خوب و بارز وی اين بود كه در هر شرايطی به نماز روزه اهميت خاصي قائل بود و سعي داشت دائم الوضو باشد و همچنين به كلمه زكات و خاصا زكات علم و نشر آن توجه زيادي داشت در سال 62 با اين ايده كه ارتش نياز به حضور جوانان انقلابي دارد و با اصرار به حضور در مناطق عملياتي وارد دانشكده افسري گرديد و در همانجا مسائل آموزش قرآن و شرعيه را براي همه دورهاي استخدامي ادامه داد و با همكاري تنگاتنگ با عقيدتي سياسي و تبليغات دانشكده افسري توانست ثابت كند كه ميتواند فردي مثبت براي ارتش جمهوري اسلامي ايران باشد در اواسط اسفند ماه سال64 و ايام تعطيلات سال نو به طور لبيك به حضور در جبهه هاي حق عليه باطل با اعزام سراسري دانشجويان دانشكده افسري به منطقه جنوب كشور اعزام گرديد با توجه به اين كه از ابتداي ورود به دانشكده افسري و حتي قبل از آن بنده نيز در كنار شهيد پادگان بودم در منطقه شرهاني نيز به همراه وي به يكي از گردانهاي ل 58 ذالفقار و در دو گروهان همزمان اعزام شديم نظر به اين كه نزديك تحويل سال بود و نظر به حركات و جابجايي نفرات دشمن در آن منطقه تشديد شده بود احتمال حركات ؟؟؟ دشمن در حدود ساعتهاي نزديك سال نو امري اجتناب نا پذير بود به همين لحاظ توسط مسئولين نظام دستور تشديد حفاظت و هوشياري بيشتر عناصر در خط مقدم و مجهز بودن كليه پرسنل حاضر در منطقه به تجهيزات كلاه آهني و ماسك ضد گاز و ساير تجهيزات انفرادي صادر گرديد هر چقدر به ساعات تحويل سال شهيد پادگان حالت عجيب و بي صبرانهاي به وي احساس ميكرديم و انگار كه جسمش توانايي روحش را نداشت ساعتهاي تحويل سال بود و با توجه به رشد فكري كه از شهيد شناختي كه از وي داشتم تصور ميكردم كه او منتظر خبري مهم است مثلا\\\\\\\\\\\\\\\" خبرآتش بست و يا پيروزي رزمندگان اسلام در جنگ تحميلي ولي او با شهادت در صلوات ظهر خاطره اي فراموش نشدني كه دقيقا\\\\\\\\\\\\\\\" صلات ظهر كه تحويل سال بود كه مورد اصابت تير مستقيم دشمن قرار گرفت و با رويي سرخ به شهادت رسيد و اين كه ميگويند شهيدان از گلچين هاي بوستان خدايند واقعا\\\\\\\\\\\\\\\" با اين گونه شهادت خويش و توجه به مسائل شرعي و تلاش در راه تهذيب بر اطرافيان واحد آموزشي عقيدتي سياسي پیگیری کرد و سعي او بر اين امر بود كه در اين كه خودعامل به احكام و معارف اسلامي باشد ديگران را به عمل دعوت نمايد اين مسئله به عنوان يك اصل برايش مطرح بود آنطوري كه گاهي با اكراه به كلاس معارف اسلامي جهت تدريس مي رفتند و علت كراهت را چنين مي گفت كه ما به برادران و خواهران مي گوئيم دروغ نگوييد و غيبت نكنيد و غيره... اگر خداي ناكرده خود مرتكب اين اعمال گردد يا مصداق عالمان بي عمل خواهيم بود كه روز قيامت جهنميان بوي گند آنان به ستوه مي ايند ايشان نسبت به كودكان و نوجوانان علا قه وافري نشان ميداد و آنان را همانند زمين مساوي مي دانست كه بايد بذر حق و اسلام را در وجودشان پاشيد و لذا در بسيج او حزب و حتي در مأموريتي كه از طرف سپاه به آب كنار رفته بود با جمع آوري نوجوانان مطالب ديني را همراه با روش هاي خاص به آنان تعليم مي داد و پس از باز شدن دانشگاه ها تكليف خويش دانست كه ادامه تحصيل بدهد تا بتواند براي جامعه مفيد تر واقع شود و لذا به جهت اهميت داشتن ارتش در حكومت اسلامي واين كه ارتش جمهوري اسلامي بايد گامهاي موثري را در جهت مكتبي شدن بردارد و افراد مكتبي بايد به ارتش پيوسته تا بتوانند ارتش را در جهت مكتبي شدن ياري دهند لذا پس از اين كه در دانشگاه افسري پذيرفته شود در آنجا هم دست از فعاليت برنداشت و با وجود مسائل مختلف از قبيل فشردگي در روش به تشكيل كلاس تدريس قرآن در گروهان خود همت مي گمارد و حتي خود نيز در كلاس هاي قران كه سازمان تبليغات در تهران تشكيل داده بود شركت مي جست در طول دوران جنگ در زماني كه در بسيج بود از رفتن او به جبهه مانع مي شدند و وجود او در بسيج ضروري مي دانستند و بعد از اين كه در دانشگاه افسري پذيرفته شد از طرف دانشكده نيز نمي توانست به جبهه اعزام گردد بدين جهت قست داشت كه در تعطيلات نوروزي با چند تن از دوستان مكتبي اش به جبهه به منطقه عملياتي مجنون بروند و بر اثر تقاضاي دانشجويان دانشكده افسري . دانشكده تصميم به اعزام دانشجويان به جبهه جهت بازديد ميگردد كه ايشان بعد از اعزام در اولين صبح گاه بهار خونش بر خاك گرم كربلاي خوزستان در منطقه شرهاني ريخته مي شود و بدين طريق جسم خاكي خويش را به خدا تسليم نموده و به ملكوت اعلا پر مي كشد در انتها قسمتي از وصيت او را ذكر مي نمائيم تا روشن گر راه همان باشد اميد اين كه سفارشات شهدا فرا را همان قرار گيرد و از اين امر غافل نگرديم كه حكومت اسلامي بر روي اين خون ها استوار گرديده و بايد هر فردي از فرد جامعه دين خود را با پاستاري تداوم و گسترش انقلاب اسلامي به انقلاب و شهدا ادا نمايند به اميد برپاي و اتحاد جمهوري اسلامي و بر افراشته شدن پرچم اسلام بر فراز كاخ هاي مستكبران و شكوفا شدن اسلام در جهان .