در صورت مغایرت اطلاعات شهید، مراتب را اعلام فرمایید باسپاس
اطــــلاعــــات فــــردی شــــهید
نـــــام :
ایوب
نـــــام خـــــانوادگـــــی :
پورخوش سعادت
نـــــام پـــــدر :
حسن
تـــــاریخ تـــــولـــــد :
1340/04/02
مـــــحل تـــــولـــــد :
فومن
ســـــن :
25
دانشــجـوی :
مدرسه عالی شهید مطهری
رشــــته تحصــــیلی :
علوم دینی و معارف اسلامی
وضـــــعیت تــــاهــــل :
مجرد
تـعـــداد فـــرزنـد :
0
دســـــته اعـــــزامـــــی :
سپاه
مســــئولــــیت :
رزمنده

ایوب در خانواده ای متدین و عاشق اهل بیت در شهرستان فومن دیده به جهان گشود. او تمام دوران تحصیلی خویش را از مقطع ابتدائی تا دبیرستان با تلاش فراوان بسیار موفق بوده و پس از پشت سر گذاشتن سال چهارم متوسطه که مصادف بود با سال 57 و اوج مبارزات مردم بر علیه رژیم پهلوی ، او در حالی که هفده سال بیشتر نداشت با درک و معرفت فراوان و احساس مسئولیتی خطیر پا به عرصه مبارزه و ایفای تعهد خویش به اسلام و رهبری امام خمینی (ره) نهاد. سراسر وجودش عشق به اسلام ، خدمت به دین و جهاد در راه خدا و برقراری حکومت اسلامی شده بود. او نقش خود را از طریق نوشتن مقاله های پرشور و افشاگرانه، قرائت آنها در مساجد شهر و گاهی به وسیله تهیه تراکت و تابلو و تکثیر اعلامیه های حضرت امام (ره) و نصب آنها در مکانهای عمومی به صورت مخفیانه ایفا می کرد. حضور او در تظاهرات خیابانی سال 1357 کاملاً مشهود بود. با پیروزی انقلاب دربهمن 1357 به جهت پاسداری از انقلاب، چند ماه را با کمیته انقلاب اسلامی همکاری نمود .در سال 58 با استعداد و توانائی علمی خوبی که از آن برخوردار بود توانست در دانشگاه تربیت معلم تهران در رشته کارشناسی جغرافیا پذیرفته شود. در مدت یک سالی که در دانشگاه بود (تا قبل از تعطیلی دانشگاه ها به دستورحضرت امام) او عضو هسته مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه مذکور بود و نقش چشمگیری در هدایت فکری دانشجویان داشت. با تعطیلی موقت دانشگاه ، احساس می کرد از محیط علم و معرفت فاصله گرفته و این مسئله او را می آزرد. بنابراین ایوب برای پر کردن خلاء فکری ، مدت یک سال در دبیرستانهای فومن به تدریس در معارف و قرآن پرداخت.پس از آن با توجه به علاقه ای که به کسب معارف الهی و علوم دینی داشت ، در آزمون ورودی مدرسه عالی مطهری تهران شرکت نمود و موفق به تحصیل در این مدرسه عالی شد و از دانشگاه تربیت معلم انصراف داد. حضور در کلاسهای درس اساتید و علمای دانشمند و وارسته، بهره گیری از جرعه حیاتبخش قرآن و جدیت در تحصیل معارف دینی ،شخصیت روحی و معنوی او را روز به روز تکامل می بخشید و از وی انسانی شایسته و با فضیلت می ساخت. پس از چندی به پیشنهاد نماینده امام در منطقه، اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان شهرستان فومن را تأسیس کرد و حضور وی در این نهاد منشاء تحولات فکری عظیمی در بین نوجوانان، دانش آموزان و دانشجویان این شهر شد. او با درایت و آینده نگری خاص خویش می دانست که تداوم انقلاب اسلامی نیاز به هدایت و سازندگی نسل آینده دارد. بنابراین در کنار تحصیل و مشغله فراوان علمی، تمامی لحظات فراغت و تعطیلات خود را وقف انقلاب، روشنگری و هدایت نسل جوان می نمود، هر تشکل یا نهادی که احساس نیاز به حضور وی می کرد ایوب خدمت خالصانه و خستگی و ناپذیر از خویش نشان می داد. چرا که برایش نام و نشان، حقوق و یا پاداش، تشویق و ترغیب معنائی نداشت. او خود را وقف اسلام کرده بود تا جائی که از شدت فعالیتهایش ، دوستان وی متحیر و معترض می شدند. چه بسیار شبها و روزها که به نان خالی بسنده می کرد و آن را بر سفره و غذای آماده منزل ترجیح می داد. و تا پاسی از شب مشغول خدمتگزاری می شد. با شروع جنگ تحمیلی عراق، علیه ایران اسلامی ایوب فقط به تحصیل علم در کنج حجره ها بسنده نکرد، بلکه روح و جانش در طلب سودای یار متلاطم بود وی کوشید تا عملش را با عمل ممزوج کند و چندین بار داوطلبانه عازم جبهه ها شد در میان رفت و آمدهای پی در پی ، در عملیات بیت المقدس ، منطقه عملیاتی طراح از چند ناحیه بدن مجروح گردیده و به افتخار جانبازی نائل شد. و از آن به بعد سودای وصال یار او را آزرده تر می ساخت و دیگر تاب تحمل دنیا را نداشت... از ویژگی های بارز ایوب اخلاص در عمل بود.هیچ گونه توقعی در ازای کارها و انجام مسئولیتهای طاقت فرسا و شبانه روزی خویش نداشت.چه بسا درآمد ماهها تدریس در آموزش و پرورش را صرف هزینه های فرهنگی و ساختن ایمان و اخلاق جوانان می کرد.بسیاری از ساعات فراغت خویش را در کنار دانش آموزان سپری می کرد .مثال یک خدمتکار نظافت کرده و در امور ساختمان اتحادیه همانند نجار و بنا کار می کرد .گاهی چنان گرد و غبار بر چهره و لباسش می نشست که اطرافیان شرمنده تواضع و اخلاصش می شدند.در اوج فعالیتها و کارهای روزمره خویش وقتی ندای اذان می شنید دست از کار می کشید و اطرافیان را نیز به این سنت حسنه فرا می خواند .چنان غرق در نماز می شد گوئی روح در بدن ندارد. به گفته چند تن از دوستان نزدیکش ؛ (( چهره ایوب در هنگام قنوت کاملاً متحول و بسیار دیدنی بود)) علاوه بر نمازهای واجب به نوافل و مستحبات کاملاً پایبند بود. نماز شب و مناجاتهای عاشقانه ی ایوب در سحرگاهان جبهه بسیاری را به تحیر وا می داشت. در دل شب چنان به نماز می ایستاد که گوئی روحش به آسمان عروج کرده ، آنقدر خاضعانه اشک می ریخت که اطرافیان از حالات عارفانه اش غبطه می خوردند. در مجالس سوگواری اهل بیت ، زمانی که مصیبت ها و آلام خاندان عصمت و طهارت خصوصاً ابا عبدالله الحسین را می شنید از شدت اندوه صدای ناله و گریه اش اهل مجلس را متحیر و منقلب می کرد. همیشه در انجام و توفیق بسیاری از امور، به معصومین (ع) متوسل می شد. روحیات معنوی او در میدانهای رزم الگوی عملی برای بسیجیان بود. نمازهای عاشقانه و دعاهای خالصانه اش ((الهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک)) تهجد و مناجات شبانه ، قرائت قرآن و نهج البلاغه و تدبر در آنها از مهمترین امورات وی در جبهه بود. او خوب می دانست که برای لقاء یار باید جدوجهد کرد و لیاقت و شوق حضور، کسب نمود و لباس تقوا را زینت روح و جان کرد ، ز خویشتن گذشت و متای فی الله شد. سر انجام در هفتم اسفند ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی شلمچه، عملیات کربلای 5 شهید شیرین شهادت را بر کام تشنه ایوب جاری گشت و روح بلندش سوار بر بال ملائک بر عرصه ملکوت عروج نمود و اما ... مگر نه این که عاشق حسین (ع) بود و می بایست این عشق را اثبات کند. و این بود سر عشق، پس از هفت سال میهمانی در زمین آسمانی شلمچه جسم مبارکش به میهن رجعت کرد، و در گلزار شهدای شهر به خاک سپرده شد. من زمینی نیستم بالائی ام من غریب خلوت تنهائی ام سوزد از غم سینه ی سودائی ام داغدار این دل شیدائی ام

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین . اشهد ان لااله الا الله واشهد اَنّ محمداً رسول الله واشهد اَنّ علیاً ولیّ الله با سلام و درود به پیشگاه با عظمت حضرت ختمی مرتبت محمد ابن عبدا... (ص) و جانشین به حق او،مظلوم تاریخ، حضرت علی(ع) و دُخت گرانمایه آن مقام باعظمت، کوثر اهل بیت، حضرت فاطمه زهرا(س) و یازده ذریه پاک آن حضرت، بخصوص امام غائب، امید صالحان و مصلحان، حضرت مهدی(عج) و نایب برحقش حضرت امام خمینی. + امروز که به سرزمین عمر خود که غبار بیست و پنج بهار بر آن نشسته است نظر می کنم، متاعی جز خار حسرت برای چیدن آماده نمی بینم. حسرت از دست دادن فرصت ها، کفران نعمت ها و غفلت ها. حسرت پی نبردن به رمزو راز هستی، حسرت نشناختن خود و خدای خود. حسرت پند نگرفتن از تاریخ انسانها . خداوند در این مدّت نعمت های بیشماری را به من عنایت نمود ولی من به نحو صحیح از آنها استفاده نمودم. - یکی از این نعمت ها، زندگی در جامعه ای است که خانه اهل بیت است، و در کنار رهبری که وارث تمامی پیامبران و فریاد همه مظلومان است و زندگی در فضائی که از بوی خون شهیدان ،عطر آگین است. این نعمت شایسته را شکری عظیم می بایست نمود، که ننموده ام. - نعمت دیگر خداوند به من، داشتن پدر و مادری دلسوز و دوستدار اهل بیت است که در دامن پر مهرشان همیشه آوای عشق حسین(ع) و انتظار مهدی(عج) را در گوشم زمزمه می کردند. پدر و مادری که هیچگاه نتوانستم و نخواهم توانست پاداش زحمات بی دریغشان را بدهم ، جز آنکه از خداوند برایشان طلب علوّ مقام و ازدیاد عزت نمایم. - نعمت دیگر الهی، توفیق تحصیل علوم اسلامی است که او را بهتر بشناسم و از «دُعاه اِلی طاعبه » نکردم و دریغ از عدم استفاده صحیح از اوقات گرانبها و اساتید گرانقدر و کتب گرانمایه اسلامی . * خداوند به من نعمت های بی شمار دیگری نیز عنایت کرده است و اکنون در آتش حسرت عدم شکر این نعمت ها می سوزم. شاید با آب خون، آتش افروخته در جانم خاموش گردد. * ای برادران و ای خواهران ؛ شما را به اخلاص در عمل و صبر و استقامت در طاعت و شکر نعمت سفارش می کنم. خدا را دوست بدارید. با عشق به لقاء او زندگی کنید. به رحمتش امیدوار باشید . از رشته پیوند با درگاه الهی یعنی ائمه معصومین علیهم السلام یک لحظه غافل نباشید، که هر چه داریم بواسطه فیض وجود آنان است. خود را وقف انقلاب اسلامی کنید و آماده سربازی در هر یک از سنگرهای خالی این انقلاب باشید. جنگ را در سرلوحة برنامه های زندگیتان قرار دهید. کینة دشمنان اسلام را در کنار حب الهی در دل خود بپرورانید. یک لحظه از امام عزیزمان که عزت بخش مسلمین است ، غافل نباشید. او را چون گوهری در میان صدف های میلیونی خود بگیرید و در اجرای اوامرش یک لحظه درنگ ننمائید. وجود او در بین شما امتحان بزرگی است که خداوند از شما بعمل آورده است،سعی کنید از این امتحان سربلند بیرون آئید. -عزیزان دانش آموز را به بلند همتی و تلاش بی وقفه در جهت خودسازی علمی، اخلاقی و اجتماعی سفارش می کنم. شما باید پیام رسان آرمان شهیدان برای تمامی تشنگان روی زمین باشید. باید بار غم همه مستضعفان را بر دوش خود احساس کنید. بازوی اسلام و انقلاب اسلامی و رهبر عزیزمان باشید. - از مسئولین عزیز نظام جمهوری اسلامی عاجزانه خواستارم که در کنار همه مشکلات به مسائل نسل جوان اهمیت بیشتری بدهند، اینها سرمایه های آینده کشور و نهضت جهانی اسلام هستند. سعی کنید امانتدار خوبی برای سربازان امام زمان(عج) باشید. * ای امت حزب ا... با وحدت خود مشت محکمی بر دهان توطئه گران چپ و راست بزنید و در مقابله با دسیسه های دنیا گرانه شیاطین، به سیرة «هیهات منّاالذلّه » امامانمان عمل نمائید. (که می نمائید.) در صحنه حضور داشته و همواره یا ور صدیق اماممان باشید. و سخن آخر اینکه : ای انسانها، دنیا زیباست، آری زیباست و لکن زیباترین نیست. دنیا را به بازی بگیرید و نگذارید شما را به بازی بگیرد. از روی این پل با سرافرازی بگذرید و ذلت پایبندی به آن را بر خود حرام نمائید. سعی کنید همیشه دنبال زیباترین باشید که جز با «عشق» بدست نمی آید و جز در «جان» در جای دیگری نمی نشیند، و آن عشق به خداست که رضوان الهی را بدنبال دارد. -در پایان یکبار دیگر شما را به تبعیت از مقام ولایت فقیه که ثمرة خون تمامی شهیدان تاریخ است، سفارش می کنم. از همه کسانیکه به نحوی حقی بر من داشته اند حلالیت طلبیده و انتظار عفو دارم . امیدوارم که از زندگی پر غفلت من عبرت بگیرید و در دنیا، با استفاده صحیح از نعمت های الهی، شکرگزار خداوند یکتا باشید. « والسلام علی عباد ا... الصالحین»

 

جـــــزئیــــات شـــــهادت
تـاریخ شـهادت :
1365/12/07
مـحل شـهادت :
شلمچه
عـملیـات :
کربلای 5
نـحوه شـهادت :
اصابت تیر
مــــحل مـــــزار :
گلزار شهدای فومن
درصورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

اطلاعات شهدا

  • این فیلد برای اعتبار سنجی است و باید بدون تغییر باقی بماند .
تـصویر مـزار
grave shahid